هلناهلنا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

يك اتفاق مبارك

يك ماهگي گل دخترم

1391/8/8 19:28
نویسنده : نرگس
526 بازدید
اشتراک گذاری

 

يك ماه گذشت،يكماه فراموش نشدني،يكماه از بهترين ماههاي زندگيمون.

يكماهه كه تو فرشته كوچولو دختر مني...

يكماهه كه من مادر شدم...يكماهه كه احسان پدر شده...

يكماهه كه ما سه نفر شديم...

عاشقانه دوست دارم...

كوچكترين صدايي كه ازون دهان كوچولوت بگوش ميرسه بيقرارم ميكنه،انگار ديگه مال خودم نيستم...

انگار آفريده شدم كه براي تو باشم...

با عطر پاك تنت مست ميشم...

شنيدن صداي نفسهات زيباترين ملودي دنيامه...

صورتمو به صورت ظريفت ميچسبونم و غرق رويا ميشم،با خودم ميگم نكنه خواب باشه؟!!!نكنه توي يه روياي زودگذر باشم؟!!!

زيباترين تصوير ديدن صورت ماه تو هست وقتي كه تو خواب نازي،دلم ميخواد بشينم و ساعتها نگاهت كنم...

بهترين لذت زمانيه كه چشماي كوچولوت رو به روي من باز ميكني و از شيره وجودم مينوشي...

توصيف اين روزهاي تكرار نشدني سخته....

لحظه به لحظه اين ثانيه ها و دقيقه ها رو فراموش نميكنم عزيزكم...

سه روزت بود که پستونک گرفتی و خیلی بامزه میخوری...

دقیقا 5 روزه بودی که دستاتو شناختی,کلا خیلی باهاشون بازی میکنی!

وقتی که خوابی یه دستت رو میذاری زیر صورتت یکی رو زیر چونه کوچولوت که خیلی بامزه هست گاهی هر دو دستت رو میبری بالای سرت !الهی که فدات بشمممممم من!

28 روزت بود که واسه اولین بار خنده خوشکل بی دندونت رو دیدم,تا قبل ازین خنده هات غیر ارادی بود تو همین روز ما برگشتیم خونه خودمون وشما برای اولین بار اومدی به خونه خودت, والبته با اومدنت مامان جون و خاله ودایی ها رو خیلی دلتنگ کردی!آخه همه بدجور بهت عادت کرده بودن...

صدای گریه هات بلند تر شده و کمتر میخوابی,به صدای موزیک عکس العمل نشون میدی!

در ضمن خیلی سریع تو بغل بابایی خوابت میبره!

 

دعای خیرم توشه مسیر پر پیچ و خم زندگی پربارت...

 

 

قد:53

وزن:4 کیلو

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

ایلیا
9 آبان 91 8:22




شادی مامان ایلیا
9 آبان 91 8:23

ماشالللللللللللللللللللللللللللللا


مرسي خاله شادي
باد صبا
17 آبان 91 16:25
سلام
نی نی نازی داری.خدا حفظش کنه.نی نی من سه ماه و نیمشه.


سلام ممنونم خدا نی نی شما رو هم حفظ کنه صبا جان